وقتی تو رو دیدم کارگردان قلبم گفت: نور....صدا.... حرکت.... و من برای به دست آوردنت چه نقشها که بازی نکردم
هرچی عشقه با نگینش
هرچی خوبه بهترینش
آسمونا با زمینش
همشون فدای تو
می دونی فرق تو با یانگوم چیه؟ یانگوم جواهری در قصره ولی تو قصری از جواهری!
انالله و انا الیه راجعون
فرستنده این پیام از دوریتان جان داد
می نویسم (( د ی د ار )) تو اگر بی من و دلتنگ منی ... یک به یک فاصله ها را بردار
شب بهت اس ام اس دادم
که بگم تنهام , مثله ماه .
کوچیکم مثله ستاره
اما دوست دارم به قد آسمونی که اندازه نداره !!!
میدونی طبق آخرین آمار کم جمعیت ترین جای دنیا کجاس؟ . . . . نمیدونی؟ . . . . . . . . . . . . . . قلب منه که فقط تو توی اون ساکنی
امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگی که از درخت می افته یه دونه از غم های توی دلت کم بشه و دیگه هیچ وقت ناراحت نباشی.
چشم هایت به من آموخت که با آخرین نگاه اولین رنج آغاز میشود
می دونی فرق دیازپام با چشات چیه ؟
.
.
.
.
دیازپام آرومم میکنه ولی چشات داغونم میکنه
هر انسانی لبخندی از خداست؛ تقدیم به تو که زیباترین لبخند خدایی!
چقدر اینروزا چاق شدی، می دونی از کجا فهمیدم! چون هر روز جای بیشتری در دلم باز می کنی
دنیا مثل بازی گل یا پوچه
.
.
.
.
.
.
با تو گله
بی تو پوچه
یکی بود یکی نبود / زیر این سقف کبود /یه غریب آشنا /دل و جونمو ربود / اینجوری نگام نکن /گل یاس مهربون /اون غریبه خودتی همیشه با من بمون
عشق را رنگ آبی زدم، دوست داشتن را قرمز، نامردی را سیاه، دروغ را سفید، ولی نمی دانم چرا به تو که میرسم نمی دانم مهربانی چه رنگی است!
گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟ آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی . مژه بر هم نزنم تا ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی...
گل اگر خشک شود ساقه اش می ماند دوست اگر جدا شود خاطره اش می ماند
ای که از درد دلم با خبری / قرص دل درد مرا کی می خری؟
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی! چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !چه کودکانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یک کلمه مرا ترک کردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم.
به هم می رسیم 3 نفر میشیم . من و تو و شادی . از هم دور میشیم 4 نفر میشیم . تو و تنهایی ، من و خاطره ها
به غمِ کسی اسیرم که ز من خبر ندارد .... عجب از محبتِ من،که در او اثر ندارد؛ غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد .... دلِ من زِ غصه خون شد،دل او خبر ندارد